روایتی از حاشیه بازدید مقام معظم رهبری

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، روز دوشنبه ۲۱ اردیبهشت و روز ششم نمایشگاه حجت ‌الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رییس دفتر مقام معظم رهبری پس از بازدید از بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران رسماً به رسانه ‌ها اعلام کردند که مقام معظم رهبری از نمایشگاه کتاب بازدید می‌ کنند. هرچند صبح آن روز برخی مسئولان فرهنگی و حفاظتی دفتر مقام معظم رهبری را در شبستان مصلی دیده بودم و معلوم بود در حال بررسی و تدارک شرایط بازدید هستند.

 روز سه‌شنبه عصر آقای امیرزاده از مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به غرفه سازمان انتشارات مراجعه و به بنده اعلام کردند حضرت آقا فردا به نمایشگاه می ‌آیند و غرفه سازمان انتشارات پژوهشگاه محل استقرار و استراحت چند دقیقه ‌ای ایشان است.

همان شب با حاج آقای رشاد رییس محترم پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تماس گرفتم و مسأله را در میان گذاشتم  و قرار شد ایشان برنامه کاری خود را تغییر دهند و در این بازدید حضور داشته باشند.

بعد از رفتن آقای امیرزاده، دوستان و همکاران وزارت ارشاد هر کدام جداگانه به غرفه سر می ‌زدند و خبر بازدید حضرت آقا را می ‌دادند و… من هم بدون اینکه بگویم از قبل اطلاع دارم، حرف های آنها را با صبوری و اشتیاق گوش می ‌کردم و آنها هم می‌ گفتند که مسأله را فعلاً با کسی مطرح نکنم!

این خبر خوش را می‌ دادند و هر بار برق خوشحالی در چشمان من بیشتر می ‌شد.

البته از چند روز قبل با همکاران غرفه دائماً سناریوهای مختلف را طراحی می‌ کردیم که اگر حضرت آقا به غرفه آمدند چه کنیم و چه بگوییم، چه چیزی از ایشان درخواست کنیم و…

آخر وقت سه‌شنبه، مسئول داخلی سالن، آخرین نفری بود که خبر حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه را داد و گفت: فردا صبح ساعت ۳۰/۸  در محل غرفه حضور داشته باشیم.

 صبح چهارشنبه بیست و سوم اردیبهشت و روز هشتم برگزاری نمایشگاه کتاب طبق برنامه اعلامی، ساعت ۳۰/۸ خودم را مقابل محل بازرسی در یکی از ورودی ‌های شبستان رساندم، متوجه شدم غرفه ‌داران ما به دلیل اینکه اسامی آنها در سامانه اینترنتی ثبت نام نمایشگاه نیست، امکان ورود به شبستان را پیدا نکرده ‌اند و بسیار پریشان و نگران هستند و این طرف و آن طرف می ‌روند، من را که دیدند دوباره امیدوار شدند، در دلم گفتم خدایا آبروی مرا جلوی این عزیزان که برای ملاقات با مقام معظم رهبری سر از پا نمی ‌شناسند حفظ کن، تا شرمنده آنها نشوم و بتوانند در این بازدید حضور داشته باشند.

رفتم جلو و اسمم را در لیست دیدم، متصدی مربوطه از من کارت شناسایی خواست و من هم کارت خبرنگاری ارائه کردم که متأسفانه مورد پذیرش واقع نشد! حالا خودم هم در اما و اگر ورود به شبستان قرار گرفته بودم!

در همان لحظه جناب آقای دکتر شهرام ‌نیا قائم‌ مقام بیست و هشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را دیدم که با عجله قصد ورود به شبستان را داشت، بعد از سلام گفتم در آخرت انسان‌ها همه به دنبال شفی می‌ گردند و حالا من اینجا در این دنیا شفی می‌ خواهم، دکتر شهرام‌ نیا زحمت کشیدند و بنده را به مسئول مربوطه معرفی کردند و ایشان هم به فردی که مسئولیت چک کردن اسامی را داشت اعلام کرد و اجازه ورود بنده صادر شد.

بعد از بازرسی وارد شدم، حالا نوبت من بود که مجوز ورود غرفه‌ داران را پیگیری کنم، به همان مسئولی که آقای شهرام ‌نیا بنده را معرفی کردند مراجعه و مسأله را توضیح دادم که غرفه‌داران ما بعد از ثبت نام اینترنتی تغییر کرده‌اند و البته همه هم کارت نمایشگاه را دارند، ایشان هم لطف کردند و اجازه دادند افرادی که کارت غرفه سازمان انتشارات را دارند وارد شوند.

وقتی به انتهای راهروی ۱۸ رسیدم دیدم که مسئولان مربوطه، با دقت و وسواس در حال چیدمان پرچم، میز و صندلی‌ها و… در محل غرفه سازمان انتشارات پژوهشگاه هستند، ساعت حدود ۹ شده بود، یکی از مسئولان دفتر مقام معظم رهبری بنده را دید و بعد از احوال‌پرسی گفتند به حاج آقای رشاد گفته‌اید؟ بنده هم عرض کردم بله! و برای اطمینان از حضور در بازدید با تلفن همراهشان تماس گرفتند، حاج آقای رشاد در مسیر حرکت به سمت ساوه بودند، گویا یکی از بستگانشان شب گذشته و بعد از تماس حقیر فوت شده بود و ایشان نیز برای شرکت در مراسم تدفین در حال عزیمت به آنجا بودند که از میانه راه برگشتند و الحمدالله به موقع رسیدند.

 ساعت از ۱۰ گذشته و لحظات به سرعت سپری می‌شد و دل توی دلمان نبود و لحظه شماری برای زیارت امام خامنه ‌ای بی ‌تابمان کرده بود، سرک می‌ کشیدم ببینیم الان در حال بازدید کدام غرفه‌ هستند، بالاخره نوبت به غرفه سازمان انتشارات پژوهشگاه رسید، رهبر انقلاب با هیبت علوی خود از پله غرفه بالا آمدند و همه‌جا پر شد از عطر صلوات، حاج آقای رشاد  که در طول مسیر نیز همراه معظم‌له بودند، بعد از خوشامدگویی شروع کردند به معرفی دانشنامه فاطمی(س) و حضرت آقا فرمودند: کتاب را تورقی کرده‌ام، اما هنوز فرصت مطالعه آن را نیافته ‌ام، اما اینکه بر اساس تعالیم حضرت زهرا(س) و نوع زندگی ایشان یک سبک زندگی تعریف کرده ‌اید، قدم با ارزشی است.

 همین اول کار بین بنده و حاج آقای رشاد فاصله افتاد و محافظان و عکاسان هم دیگر حاضر نبودند جایی به من بدهند! در این میان دست حاج آقای رشاد را گرفتم و خواهش کردم حقیر را به مقام معظم رهبری از نزدیک معرفی کنند که الحمدالله این فرصت فراهم و توفیق هم کلامی با امام خامنه ‌ای مهیا شد و بعد دست مبارک ایشان را غرق بوسه کردم.

یکی از همکاران انگشتری از حضرت آقا مطالبه کرد و ایشان هم گفتند یک انگشتر به آقا بدهید، بعد هم در پی سناریوهایی که روزهای قبل با هم در موردش صحبت کرده بودیم یک انگشتر فیروزه از سوی برادر مجید آل‌آقا که از غرفه‌داران  بودند به ایشان تقدیم شد و رهبر انقلاب هم این هدیه را پذیرفتند، انگشتر را بوسیدند و روی چشم گذاشتند…

ایشان یک دور کامل کتاب‌های چیده شده در قفسه‌ها را  به اجمال ملاحظه فرمودند.

وقتی لحظه نشستن فرا رسید یکی از غرفه ‌داران با صدای بلند گفت: نابودی، آمریکا، اسرائیل و داعش صلوات که حضار با لبخند صلوات فرستادند و بعد روی صندلی‌ها نشستند.

آقای جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، آیت‌الله رشاد رییس پژوهشگاه، آقای صالحی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، آقای خوراکیان قائم ‌مقام دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، آقای مختارپور دبیرکل هیأت امنای کتابخانه ‌های کشور، آقای شهرام ‌نیا قائم ‌مقام نمایشگاه، آقای آخوندی مدیر انتشارات دارالکتب اسلامی، آقای قدیانی مدیر انتشارات قدیانی، آقای صفری مدیر اجرایی نمایشگاه و آقای امیرزاده رییس هیأت رسیدگی به تخلفات ناشران در نمایشگاه و چند نفر دیگر در این نشست چند دقیقه ‌ای حضور داشتند.

در ادامه چند دقیقه ‌ای آقای رشاد در خصوص فعالیت ‌های پژوهشگاه صحبت کردند و در این فاصله با چای و شیرینی از همه حاضران پذیرایی شد، در ادامه آقای صالحی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گزارش آماری کوتاهی از نشر کشور ارائه کردند و در آخر رهبر فرزانه انقلاب برای همکاران پژوهشگاه توفیق مسألت کردند و از غرفه خارج شدند، بازدید از نمایشگاه ادامه پیدا کرد تا نزدیک اذان ظهر…