دین و تکامل

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، آقای قاسم اخوان نبوی از سال ۱۳۸۶ همکاری خود را با پژوهشگاه به عنوان عضو هیأت علمی گروه کلام و دین پژوهی پژوهشکده حکمت و دین پژوهی آغاز کرده و تا کنون چندین مقاله در بحث کلام ارائه کرده و کتاب هایی همچون: فطرت و خرد، حکمت صدرایی کلام شیعه، هستی شناسی مبتنی بر نصوص دینی، مبادی و پیشینه جامعه شناسی دین را در کارنامه پژوهشی خود دارد.

آخرین تحقیق نگارش شده توسط اخوان “دین و تکامل” بوده که به تازگی برای ارزیابی نهایی و چاپ ارسال شده است. از این رو از وی خواستیم تا در یادداشتی کوتاه خلاصه ای از تحقیق خود را برای علاقمندان به این بحث ارائه کنند.

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

پرسش درباره چیستی و منشاء حیات و بررسی پیرامون آن از جمله پرسش های مهمی هستند که همیشه دغدغه بشر بوده و متفکران در رشته ‌های مختلف علمی سعی کرده ‌اند این سؤالات را پاسخ دهند. یکی از رشته ‌های علمی که به بحث درباره حیات و منشاء آن می ‌پردازد و از شاخه‌ های فلسفه علم محسوب می ‌گردد، فلسفه زیست ‌شناسی می ‌باشد.

نظریه داروین از این جهت که به این پرسش ها پاسخ می ‌دهد از اهمیت زیادی در فلسفه زیست ‌شناسی برخوردار است. محور اصلی این نظریه، انتخاب طبیعی در تبیین امور انسانی بسیار موفق بوده و همین امر موجب شده این نظریه در افکار عمومی نفوذ بیشتری پیدا کند؛ اما دارای پیامدها و لوازمی منفی می ‌باشد. یکی از پیامدهای این نظریه تهدیدی است که نسبت به خداباوری و دین دارد؛ و همچنین ماهیت انسان و معنای حیات را نیز مورد تهدید قرار می‌ دهد؛ زیرا بر اساس انتخاب طبیعی دخالت هرگونه عامل ماوراء طبیعی در به وجود آمدن تغییرات نفی می ‌شود و دگرگونی هایی که در موجودات به وجود آمده را ناشی از فعل و انفعالات طبیعی می ‌داند.

این نظریه از یک نیای مشترک برای تمام موجودات بر روی زمین سخن می ‌گوید؛ و از روندی علّی سخن می ‌گوید که سازش هایی را در طبیعت پدید آورده است؛ داروین این روند را بر اساس انتخاب طبیعی تبیین می‌ نماید؛ بر این اساس تکامل گیاهان و جانداران با در نظر گرفتن محیطی که سبب‌ ساز تغییراتی در خصیصه ‌های موروثی هر نسل بوده است، خصوصیات موجودات را تبیین می‌نماید.

به عبارت دیگر نظریه تکاملی داروین و یا داروینیسم بنابر تقریرهایی که از سوی طرفداران طبیعت ‌گرای این نظریه انجام گرفته، منکر هرگونه طرح و نقشه و غایتی در طبیعت است و همه این تغییرات را تصادفی می ‌داند. ریشه این طرز تفکر مربوط به دوران روشنگری می‌ باشد که پدیده‌ ها با تکیه بر علل فاعلی و طبیعی تبیین می‌ شدند؛ و نگاه علمی به جهان اقتضاء می ‌کرد پدیده ‌ها بر اساس روابطی که بین اجزاء و ذراتی که تشکیل دهنده آنها هستند؛ تبیین شوند.

 در قرن هجدهم در برهان های غایی و مبنی بر هدفمند بودن موجودات تجدید نظری به وجود آمد؛ و گروهی از متفکران بر این باور بودند که می ‌توان برای تبیین پدیده ‌ها از علل غایی آنها بهره جست از این جهت که بین اجزاء مختلف طبیعت به خوبی برای اینکه یک کل تحقق پیدا کند بر اساس یک طرح و نقشه و غایتی هماهنگ شده‌ اند؛ یک مکانیسم جامع و همگانی در طبیعت وجود دارد؛ محصول و نتیجه این مکانیسم زیبا و لطیف و مطلوب رشد و تکامل و بقای موجودات زنده به خصوص انسان می ‌باشد؛ به عنوان نمونه ویلیام پالی در نوشته‌ های خود بر اساس شواهد و مدارکی از طبیعت و زیست ‌شناسی به شرح و توصیف این مسئله پرداخت که در طبیعت طرح و نقشه‌ ایی وجود دارد و هر طرحی نیز دارای طراحی می ‌باشد.

در قرن نوزدهم متفکرانی مانند تنانت(۱۹۲۸م) در اثر خود با نام الهیات فلسفی بر خلاف داروین استدلال کرد که تکامل در موجودات دلالت بر هدفمندی و طراحی هوشمند در طبیعت می ‌کند.

اما در دوران معاصر رویکرد علمی به واسطه نظریات جدیدی که در رشته‌ های مختلفی مانند فیزیک مطرح شد و نظریه کوانتوم ارائه گردید و بر اساس آن حکم کل با حکم اجزاء تفاوت پیدا می‌ کند. همچنین در مباحثی مانند فلسفه ذهن و رابطه نفس و بدن نظریاتی ارائه شد که موجب تغییر رویکرد در نگاه علمی به جهان شد. زیرا دانشمندان و متفکران به این نتیجه رسیدند که در پدیده‌ها خصوصیاتی وجود دارد که قابل تحویل به سطوح پایین حیات و ذرات فیزیکی نمی ‌باشد؛ به این رویکرد جدید در اصطلاح «نوخاسته ‌گرایی» گفته می ‌شود؛ بر این مبنا فقط از طریق علل فاعلی نمی ‌توان پدیده ‌ها را تبیین نمود و ما نیازمند به علل دیگری نیز هستیم در نتیجه این تغییر رویکرد زمینه برای تبیین های غایی از پدیده‌ ها فراهم گردید؛ یکی از اصولی که در رویکرد نوخاسته ‌گرایی مورد توجه می باشد این است که علیت نزولی (بالا- پایین) را در تبیین پدیده ‌ها مدّ نظر دارند. بر این مبنا سطوح بالایی حیات در به وجود آمدن تغییرات در سطوح پایین تأثیر دارند.  

همچنین فیلسوفان تحلیلی مانند پلانتینگا از برهان غایت ‌شناسی تقریر جدیدی ارائه دادند مبنی بر اینکه هرچیزی که برای مقصد و نتیجه خاصی بین اجزائش تطابق و سازگاری وجود داشته باشد دلالت بر نوعی طراحی هوشمند می‌ کند و جهان نیز بین اجزائش تطابق و سازگاری وجود دارد برای مقصد و نتیجه خاصی. بنابراین دارای طراحی هوشمند می ‌باشد.

در دنیای اسلام  و مسیحیت از جنبه دینی موضع گیری های مختلفی نسبت به داروینیسم و نظریه تکامل صورت گرفته است که در این تحقیق به آن پرداخته شده است.

 

لازم به یاد آوری است، این پژوهش با عنوان”دین و تکامل” به قلم آقای قاسم اخوان نبوی به زودی، توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چاپ و در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.